davod12

 
ملحق شده: 2011-05-11
زندگی عشقی پر مخاطره است، گاه باید قمارش کرد........
امتیاز117بقیه
مرحله بعد: 
Points needed: 83

من به تنهایی خود می مانم............

من به درماندگی صخره و سنگ

من به آوارگی ابر و نسیم

من به سرگشتگی آهوی دشت

من به تنهایی خود می مانم

من در این شب که بلند است 

شعر چشمان تو را می خوانم

چشم تو چشمه شوق

چشم تو ژرف ترین راز وجود برگ بید است 

که با زمزمه جاریه باد تن به وارستن عمر ابدی می سپرد

تو تماشا کن

که بهاری دیگر

پاورچین پاورچین

از دل تاریکی میگذرد

و تو در خوابی

پرستو ها خوابند و تو می اندیشی

به بهاری دیگر

به یاری دیگر

اما برای من 

نه بهاری

و نه یاری دیگر

افسوس 

من و تو دور از هم می پوسیم

غمم از وحشت پوسیدن نیست

غمم از زیستن بی تو در این لحظه پر دلهره است

دیگر از من تا خاک شدن راهی نیست

از سر این بام

این صحرا

این دریا

پر خواهم زد

خواهم مرد

و غم تو این غم شیرین را

با خود به ابد خواهم برد...........

 

width=500


عزیزان شب خوبی داشته باشین


__________________
با سنگها بگو که چه اندیشه میکنند؟
حتی بدون بال نیز کبوتر، کبوتر است...